چاپ
امام خميني(ره) و بنيان‌هاي نظري امنيت در جمهوري اسلامي ايران

   كتاب «امام خميني(ره) و بنيان‌هاي نظري امنيت در جمهوري اسلامي ايران» يك اثر پژوهشي است كه در قالب مجموعه مقالات تهيه و تدوين شده است.
هر يك از مقالات به مثابه قطعات پازلي هستند كه در مجموع بنيان‌هاي نظري امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را شكل مي‌دهند و آن را در چهارچوب متغيرهايي چون فلسفة امنيت، مفهوم امنيت، مرجع امنيت، ابعاد امنيت و منابع و شيوه‌‌هاي تأمين امنيت بازنمايي مي‌كنند.
كتاب حاضر به همت جمعي از انديشمندان و محققان مطالعات امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران شكل گرفته و در مجموع بر آن است تا برخي مؤلفه‌‌ها و عناصر ايده‌ امنيت ملي را از آراء و انديشه‌هاي امام خميني‌(ره) استنباط و بازنمايي كند. بر اين اساس پس از تبيين مفروضات انسان شناسي، هستي‌شناسي و معرفت شناسي امام خميني(ره) در فصل نخست به ترتيب چهار بنيان نظري امنيت، شامل فلسفه امنيت، مرجع امنيت، ابعاد امنيت و منابع و شيوه‌هاي تأمين امنيت از منظر امام (ره) در فصول بعدي مورد بررسي قرار گرفته‌اند.
محمدعلي قاسمي در فصل اول با عنوان «امنيت و مكانت آن در انديشه امام خميني(ره)» بر اساس اين فرض كه هر نوع اظهار نظر و ارائه پيشنهاد در عرصه‌‌هاي سياسي و اجتماعي، مسبوق به هستي شناسي و معرفت شناسي امام خميني(ره) پرداخته و بر اين اساس نظام سياسي مطلوب و مستنبط از حوزه‌هاي فوق را بررسي كرده است.
فصل دوم به پرسش از فلسفه امنيت در ديدگاه امام خميني(ره) اختصاص دارد. نجف لك‌زايي در اين فصل معتقد است امام(ره) در هيچ يك از آثار خود بحث مستقلي را در خصوص امنيت مطرح نكرده است از اين رو لك‌زايي اين پرسش را به روش استنباطي پاسخ داده است. تكيه اصلي روش استنباطي بر فهم و تجريه و تحليل آثار متفكر مورد نظر در چهارچوب مكتب فكري اوست. بنابراين چهارچوب نظري علل اربعه: متخذ از فلسفه اسلامي، پشتيبان نظري مباحث اين فصل بوده است.
براساس چهارچوب مذكور امنيت به عنوان امر حادث علت مادي، صوري، فاعلي و غايي دارد با توجه به اين‌كه مكتب فلسفي امام خميني(ره) حكمت متعاليه است. نويسنده تلاش كرده است مكتب امنيتي متعاليه ايشان را در محورهاي چهارگانه مذكور، با مكتب امنيتي متدانيه مورد مقايسه قرار دهد.
«مرجع امنيت در كنش گفتاري امام خميني(ره)» به عنوان فصل سوم كتاب است. فرزاد پورسعيد نويسنده اين فصل، مرجع امنيت را قلب هر نظرية امنيتي مي‌داند و از اين رو، آن را عزيمت‌گاه تحليل و استخراج نظريه‌هاي امنيتي از جمله نظريه امنيتي امام خميني(ره) به شمار مي‌آورد. بر اين اساس اين فصل چيستي مرجع اميت را در آراء امام خميني(ره) شناسايي مي‌كند و در عين حال، آراء ايشان در اين زمينه را به مثابه «كنش گفتاري» به شمار مي‌آورد زيرا ايشان را علاوه بر نظريه‌‌پرداز امنيتي جمهوري اسلامي كنش‌گر امنيتي كننده آن نيز مي‌داند.
در اين چارچوب ، نويسنده معتقد است مرجع امنيت در كنش گفتاري امام خميني(ره) عبارت است از «دولت اسلامي» كه اجزاي آن را به ترتيب «اسلام مكتبي»، «ولايت فقيه»، و «مردم» تشكيل مي‌دهند.
ابعاد امنيت از ديگر بنيان‌هاي نظري امنيت است و رهيافت‌هاي گوناگوني براي مطالعه آن وجود دارد. رهبران كشورها نيز نگاه‌هاي متفاوتي به مفهوم امنيت ملي دارند و بررسي آراء و انديشه‌هاي آن‌ها در اين مورد مي‌تواند نشان دهنده نگرش آن‌ها به امنيت ملي و تعيين كننده اولويت‌هاي آنان در برخورد با مسائل و مشكلات امنيتي باشد.
بر اين اساس فرهاد درويش در فصل چهارم با عنوان «ابعاد امنيت در انديشه و آراء امام خميني(ره)» نگاهي دارد به آراء و انديشه‌هاي امام خميني(ره) در مورد ابعاد گوناگون امنيت ملي. برسش اصلي نوشتار اين است كه امام خميني(ره) چه نگاهي نسبت به ابعاد گوناگون امنيت ملي داشت و اين نگرش به كدام يك از رهيافت‌هاي موجود در اين زمينه نزديك‌تر است؟
روش نويسنده براي درك و تبيين ابعاد امنيت از ديدگاه امام خميني(ره) ارزيابي و بازانديشي در مجموعه سخنراني‌ها، پيام‌ها، مصاحبه‌ها و همچنين سيره عملي ايشان است، يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد كه امام(ره) فراتر از بعد دنيوي و علاوه بر آن به بعد اخروي امنيت اصالت داده و در عين حال در جنبه‌ مادي يا معنوي نيز اهميت والاتري براي بعد سياسي امنيت قائل بوده‌اند.
قضاوت يكي از مهم‌ترين ابعاد حاكميت در حكومت اسلامي است و از اين‌رو امنيت قضايي نيز يكي ازمهم‌ترين ابعاد امنيت در نظريه حكومتي امام خميني(ره) يعني نظريه ولايت فقيه به شمار مي‌رود. ناصر عليدوستي در فصل پنجم با عنوان «امنيت قضايي در نظريه حكومتي امام خميني(ره)» به تبيين اين مفهوم در انديشه‌هاي امام خميني(ره) مي‌پردازد. به نظر وي امنيت در حوزه‌هاي گوناگون سياسي، اقتصادي، فرهنگي و قضايي بررسي مي‌شود ولي امنيت قضايي را مي‌توان ذيل امنيت انساني بررسي كرد.
نظام قضايي به مدد قدرتي‌كه به او اعطا مي‌شود نگاهبان مقتدر اجراي قانون و مانع تعرض به اشخاص است. توسل ناروا به اين قدرت مي‌تواند صدمات جبران ناپذيري به اطمينان عمومي نسبت به حاكميت و احساس آرامش قضايي در جامعه وارد كند. بر اين اساس به نظر نويسنده توجه به امنيت قضايي همانند ديگر ابعاد امنيت از نگاه امام(ره) دور نماند و در فضاي اوايل انقلاب كه لازم قوام و دوام حاكميت بود با تدابيري مانند فرمان هشت ماده‌اي تأمين شد.
ايده‌پردازي و سياست‌گذاري در خصوص منبع و شيوه‌ برقراري امنيت و تأمين آن از جمله عناصر هر نظريه امنيتي و يا راهبرد امنيت ملي است. و راهبرد امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست بر اين اساس سيامك ره‌پيك در فصل ششم با عنوان «منابع و شيو‌‌ه تأمين امنيت در انديشة امام خميني(ره)» به عنوان رهبر انقلاب مي‌پردازد و سعي در تبيين رويكرد ايشان در اين حوزه دارد. بر اين اساس نويسنده معتقد است رويكرد بنيادين تأمين امنيت در سپهر انديشه امام(ره) دروني و برخاسته از تأملات انسان شناسانه ايشان است و بر اين اساس الگوي تأمين امنيت در نظريه ايشان از درون به بيرون و از پايين به بالاست كه ترجمان عيني و اجتماعي – ملي آن را مي‌توان در عنوان «الگوي مردم محور» خلاصه نمود.
محمدعلي قاسمي در فصل هفتم به تبيين نسبت امت و ملت در نظريات امام مي‌پردازد و اين نسبت را ديالكتيكي ارزيابي مي‌كند از اين رو عنوان فصل «ديالكتيك امت و ملت در آراء امام خميني(ره)» نام گرفته است.
در واقع مباني تقسيم‌بندي و مرزبندي در تفكر اسلامي و فقه سياسي، عقيده است و بر اين اساس جهان به دو قلمرو دارالاسلام و دارالكفر تقسيم مي‌شود. از سوي ديگر در جهان معاصر. سالك اسلامي به دهها كشور جداگانه تقسيم شده‌اند.
چگونگي سازگار كردن اين تقسيم بالفعل عالم اسلام به دولت‌هاي ملي با انديشه‌ امت واحده اسلامي ذهن بسياري از پژوهش‌گران و احياگران اسلامي را مشغول كرده و براي آن راه‌حل‌هايي ارائه شده است. از ديدگاه حضرت امام(ره) استراتژي وحدت اسلامي مي‌تواند راه حل اين معضل باشد.
حسين خاني در فصل هشتم با عنوان «مؤلفه‌هاي نظري اقتدار ملي در سياست خارجي اسلامي» با تأكيد بر انديشه‌هاي امام خميني(ره)، بر اساس انديشه‌هاي فقهي و آموزه‌هاي مكتبي امام خميني(ره) سعي در پردازش مؤلفه‌هاي نظري براي ايجاد و حفظ اقتدار ملي در عرصه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نموده است.
بر اساس ساختار تفكر اجتماعي شيعه يعني خدا محوري و تكليف‌گرايي انديشه امام(ره) در سياست خارجي به چهار مؤلفه نظري يعني نفي سبيل، ظلم ستيزي، عزت اسلامي و سيادت ديني و دعوت به اتحاد مسلمين رهنمون شده است.
فرزاد پورسعيد در آخرين فصل با عنوان «امام خميني(ره) و مديريت نرم امنيت ملي: مطالعه موردي جنگ تحميلي» به مقوله مديريت نرم امنيت ملي يا وجوه نرم مديريت امنيت ملي كه كمتر بدان پرداخته شده مي‌پردازد. و آن را در خصوص نحوه مديريت امام(ره) در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران عملياتي مي‌كند. پرسش اساسي در اين فصل اين است كه امام(ره) در مقام رهبر انقلاب، جنگ تحميلي از سوي عراق را كه بزرگترين تهديد سخت‌ افزاري عليه امنيت ملي ايران در دوره جمهوري اسلامي بوده است چگونه مديريت كرد؟
نويسنده در پاسخ معتقد است امام (ره‌) راه جنگ تحميلي را به شيوه‌اي نرم و از طريق روايت‌گري كه نوعي كنش كلامي است مديريت نمود. روايت معنوي / مذهبي امام از جنگ نوعي همانندي تام با روايت ايشان از رخداد انقلاب اسلامي داشت و اين همانندي روايت‌ها موجب شد جنگ تحميلي در خدمت تداوم حيات انقلاب اسلامي و تثبيت هژموني گفتمان جمهوري اسلامي قرار گيرد و از اين طريق به بزرگ‌ترين فرصت جمهوري اسلامي تبديل شود.

منبع خبر:

http://www.vaja.ir/Public/Home/ShowPage.aspx?Object=PUBLISHING&ID=7891269e-17d1-419c-839e-e56c090dc20e&WebPartID=fb72a856-bed7-44c8-93fd-902300438158&CategoryID=d096417d-ea9a-4589-843e-af9585a97f59