چاپ

سياست دينى كه دولت هادى در درون آن به انجام وظيفه مى پردازد داراى چهار ركن امر و قانون فرمان الهی است، امر دهنده، كه خداوند متعال است، امر برنده و مجرى كه تمام انسان ها هستند و هدف كه رسيدن 

به سعادت قصوا است و آن عبارت از رسيدن به جوار رحمت پروردگار و تقرب الهى است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر نجف لک‌زایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در بخشی از مقاله «هدایت دینی و دولت هادی» آورده است:
انتظار مسلمانان از حکومت چیست؟ آیا این انتظار را حکومت هاى غیر دینى نمى توانند برآورده کنند؟ به دیگر سخن حکومت دینى چه اقداماتى انجام مى دهد که حکومت هاى غیر دینى به آن اهتمام نمى ورزند؟ پاسخ به این پرسش درگرو توجه به برداشت هاى مختلف از «سیاست» است.

به طور کلى مى توان برداشت هاى مختلف از سیاست را در «مکتب قدرت» و «مکتب هدایت» طبقه بندى کرد. در مکتب قدرت غایت دولت امور دنیوى است اما در مکتب هدایت غایت دولت امور اخروى است؛ در اولى دنیا مقصد است و در دومى آخرت مقصد و دنیا منزلگاه. اساسى ترین انتظار متدینان از حکومت فراهم کردن فضا امکانات و زمینه هاى عبودیت خداوند متعال است؛ در حالى که این انتظار دغدغه حکومت هاى غیردینى نیست.

بر همین اساس اهل دیانت بر استقرار حکومت دینى و اجراى قوانین با صبغه الهى اصرار مى ورزند؛ قانون که در حکومت هاى غیردینى یک امر بشرى است در حکومت دینى امرى فرابشرى و الهى است و انسان ها در محدوده مباحات مى توانند قانون گذارى و برنامه ریزى کنند. تمام برنامه ریزىهاى حکومت دینى به گونه اى است که به قوانین الهى خدشه اى وارد نشود در حالى که حکومت غیر دینى چنین دغدغه و تعهدى ندارد.

موسس حکمت متعالیه صدرالمتألهین نیاز به هدایت دینى را از نیاز به خوراک و پوشاک هم ضرورىتر دانسته است: نظام دین و دنیا جز با وجود امامى که مردمان به او اقتدا و از او پیروى کنند و راه هدایت و پرهیزکارى را از وى بیاموزند درست نمى آید و نیاز به او در هر زمان مهم تر و بالاتر است از نیاز به خوراک و پوشاکشان و آنچه در روند اینها از منافع و ضروریات است (محمد بن ابراهیم صدرالمتألهین، شرح اصول کافى، ترجمه محمد خواجوى، ص ۴۷۷).
مفهوم «سیاست» در مکتب هدایت به شکل زیر قابل تعریف است: تلاش انسان ها در جهت تحقق قانون الهى در روى زمین به رهبرى انبیا اوصیا و اولیا جهت نیل به سعادت قصوا.
از همین رو سیاست در فرهنگ اسلامى به «تدبیر» نیز تعریف شده است ؛ تدبیر عبارت از سامان دادن کارها به سمت هدف از پیش تعیین شده است. این هدف همان سعادت قصوا است که مقدمات وصول به آن در آخرت در دنیا فراهم مى گردد ؛ از این روست که در عالم اسلام معرفت سیاسى غایت محور اخلاق محور فضیلت محور و در یک کلام هدایت محور است. اگر دولت نهادى است که مردمان را به سعادت قصوا رهنمون مى شود پس لازم است که خود هدایت شده باشد.

امام خمینى(ره) در این باره فرموده است: اگر براى هر دولتى برنامه اى است برنامه رسول اکرم(ص) را مى شود گفت همان سوره اى که در اول وارد شده است آن برنامه رسول خداست: «إقرأ باسم ربک الذى خلق… علم الانسان ما لم یعلم». تمام انبیا موضوع بحث شان موضوع تربیت شان موضوع علم شان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند. آمده اند این موجود طبیعى را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالى مافوق الطبیعه مافوق الجبروت برسانند(صحیفه نور، ج۷ ، ص۲۲۳).
بدیهى است که تنها دولت و هیإت حاکمه صالح عادل هدایت شده فضیلت محور و خود ساخته است که مى تواند ترویج کننده فضایل و از بین برنده رذایل باشد؛ از این رو است که در عمل و دانش سیاسى مسلمانان پیوند اخلاق و سیاست پیوندى ناگسستنى است زیرا پیوند دین و سیاست ناگسستنى است. اگر حکومت اسلامى به امر معیشت و امنیت و رفاه مى پردازد که باید هم بپردازد به این دلیل است که مردم با فراغ بال به عبادت خداوند بپردازند که عبادت وسیله تقرب به خداست ؛ از این رو کمک به مردم و هدایت آنان براى وصول به جوار خداوند متعال وظیفه اصلى حکومت دینى محسوب مى شود.

صدرالمتألهین مى نویسد:
و ناچار شارعى=(حکومتى) مى خواهد که: 
(۱) معین نماید از براى مردم منهجى را که به سلوک آن منهج معیشت ایشان در دنیا منتظم گردد؛
(۲) و سنت قرار دهد از براى ایشان طریقى را که وصول به جوار خدا به واسطه آن حاصل شود؛
(۳) و به یاد آورد ایشان را امور آخرت و رحیل به سوى پروردگار خود؛
(۴) و انذار کند ایشان را به روزى که: «ینادون من مکان قریب» و «تنشق الارض عنهم سراعا»؛
(۵) و هدایت کند ایشان را به طریق مستقیم (مبدأ و معاد، ص ۵۵۷ ـ ۵۵۸).
بر همین آموزه که نگارنده مفهوم «دولت هادى» را (دولتى که هدایت دینى را وظیفه خود مى داند) براى آن پیشنهاد مى کند در آیات قرآن و احادیث نیز تإکید شده است؛ از جمله:
در آیه ۴۱ سوره حج آمده است: الذین ان مکنهم فى الارض إقاموالصلوه و اتوالزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عقبه الامور؛ (آنان که خدا را یارى مى کنند) آنهایى هستند که اگر در روى زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا مى دارند و زکات به مستحقان مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و (از هیچ کس جز خدا نمى ترسند چون مى دانند که) عاقبت کارها به دست خداست.
امام على(ع) در خطبه اى که ناظر به تبیین وظایف و اهداف حکومت اسلامى است مطالبى فرموده که موید استنباط مذکور است: خدایا تو مى دانى آنچه از ما رفت نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیاى ناچیز خواستن زیادت بلکه مى خواستیم نشانه هاى دین را به جایى که بود بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستمدیده ات را ایمنى فراهم آید و حدود ضایع مانده ات اجرا گردد (نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، خطبه ۱۳۱).

آن حضرت در جاى دیگر فرموده است: بدان که فاضل ترین بندگان خدا نزد او امامى است دادگر هدایت شده و راهبر که سنتى را که شناخته است بر پا دارد و بدعتى را که ناشناخته است بمیراند(همان خطبه ۱۶۴).
در دیدگاه امام على(ع) تلاش براى اجراى آنچه خدا به آن فرمان داده از وظایف اصلى حکومت اسلامى به شمار مى آید: همانا بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده: کوتاهى نکردن در موعظت و کوشیدن در نصیحت و زنده کردن سنت و جارى ساختن حدود بر مستحقان و رساندن سهم هاى ـ بیت المال ـ به در خور آن (همان خطبه ۱۰۵).
با تجزیه و تحلیل عبارت مذکور مى توان گفت سیاست دینى که دولت هادى در درون آن به انجام وظیفه مى پردازد داراى چهار رکن است:
۱٫ امر و قانون فرمان الهى است؛
۲٫ امر دهنده که خداوند متعال است؛
۳٫ امر برنده و مجرى که تمام انسانها هستند.
۴٫ هدف که رسیدن به سعادت قصوا است و آن عبارت از رسیدن به جوار رحمت پروردگار و تقرب الهى است.
با امید به این که تمامى برنامه ریزىها و سیاست گذارىها در نظام جمهورى اسلامى بر اساس هدایت دینى و در جهت آن باشد.