بسم الله الرحمن الرحیم طرح نامه فقه سیاسی دكتر نجف لكزايى 1 اشاره در طرح نامه حاضر سعى شده است محورهايى كه نشان دهنده گستره و قلمرو فقه سياسى است بر شمرده شوند. جايگاه فقه سياسى در منظومه و مجموعه دانشهاى سياسى، مبادى، مبانى و منابع فقه سياسى، تاريخ فقه سياسى، روششناسى فقه سياسى، چالشهاى فقه سياسى، وضعيت كنونى فقه سياسى، مكاتب و ادوار فقه سياسى، مسائل فقه سياسى، جامعهشناسى فقه سياسى، موانع و الزامات گسترش فقه سياسى و بايستههاى پژوهشى در اين حوزه به عنوان مهمترين محورهاى شايسته طرح در درس فقه سياسى پيشنهاد شده است.
واژههاى كليدى: فقه سياسى، مسائل فقه سياسى، مكاتب فقه سياسى، ادوار فقه سياسى، جامعهشناسى فقهسياسى، روششناسى فقه سياسى. مقدمه يكى از دروسى كه در مقطع كارشناسى ارشد رشته علوم سياسى تدريس مىشود درسى با عنوان فقه سياسى است. آنچه در اين جا آمده، محورهايى است كه طى چندين نوبت تدريس اين درس، به نظر رسيد كه مىتواند عناوين تدريس و كنفرانس در كلاس، پژوهش دانشجويى و يا به عنوان موضوع رساله كارشناسى ارشد مورد استفاده قرار گيرد. گستره مباحث فقه سياسى، كه در اين جا فقط به مختصرى از آنها اشاره شده است، ضرورت تأسيس گرايش فقه سياسى در دانشگاهها و حوزههاى علميه را بيش از پيش به خاطر مىآورد؛2 اگر فقه سياسى به عنوان مبناى نظم عمومى و رفتارهاى سياسى نظام جمهورى اسلامى ايران در روابط داخلى و خارجى تعريف شود، تأسيس يك رشته مستقل نيز در اين زمينه كم خواهد بود. 1. معرفى درس و اهداف آن درس فقه سياسى نيز مانند ساير دروس از اهداف شناختى و رفتارى برخوردار است. اين اهداف لازم است به دو صورت كلى و جزئى و نيز به تفكيك اهداف شناختى و رفتارى و كاربردى بر شمرده شود. براى پرهيز از تطويل در اين جا فقط به ذكر اهداف كلى اكتفا مىشود: 1 - 1. آشنايى با فقه سياسى به عنوان دانش تعيين كننده رفتارهاى سياسى مردم مسلمان ايران و جهان اسلام پس از تشرف آنها به دين مبين اسلام تا كنون؛ 2 - 1. آشنايى با تاريخ تطور فقه سياسى شيعه و اهل سنت؛ 3 - 1. آشنايى با چگونگى مواجهه فقهاى مسلمان با «حوادث واقعه» و مسائل نو پديد؛ 4 - 1. آشنايى با وضعيت كنونى فقه سياسى و چالشهاى پيش روى آن؛ 5 - 1. آشنايى با مكاتب فقه سياسى؛ 6 - 1. آشنايى با مفاهيم، مباحث و مسائل مهم فقه سياسى از قبيل ولايت فقيه؛ 7 - 1 . آشنايى با يكى از دانشهاى سياسى بومى و اسلامى و جايگاه آن در نسبت با ساير دانشها. 2. مفاهيم و چارچوب نظرى 1- 2. مفاهيم - چيستى فقه - چيستى سياست (مكتب هدايت و مكتب قدرت) - فقه سياسى؛ بينش يا دانش؟ يا هر دو؟ 2- 2. جايگاه فقه سياسى در ميان معارف سياسى دينى، از قبيل فلسفه سياسى، كلام سياسى، اخلاق مدنى، حقوق و... (فلسفه سياسى: تعيين ضرورتها؛ فقه سياسى: تعيين حدود؛ عرف سياسى و علم سياست: تعيين شكل)
مطلب مذكور در نمودارهاى ذيل قابل نمايش است: نوع معرفت | معرفت عقلايى و فلسفى و كلامى | معرفت وحيانى و دينى از جمله فقهعمومى و فقه سياسى | معرفت علمى و تجربى و عرفى | معرفت شهودى و عرفانى | كاركرد | تعيين ضرورتها، از جمله ضرورت نياز به معارف وحيانى و طراحى نظام سياسى مطلوب و مبانى نظام هاى سياسى | تعيين حدود رفتار و كيفيت رابطه انسان و خدا و تعيين جهت گيرى هاى زندگى فرد و جامعه | تعيين شكل و شيوه انجام رفتار هاى غير عبادي، و حوزه اقتصاد، سياست و اجتماع متناسب با پيشرفت هاى علمى و مقتضيات | حوزه هنر و زيبايى و احساسات و علايق فردى |
تعيين حدود رفتار و تعيين شكل و شيوه انجام حوزه هنر و زيبايى كيفيت رابطه انسان و رفتارهاى غيرعبادى، و و احساسات و خدا و تعيين حوزه اقتصاد، سياست و علايق فردى جهتگيرىهاى اجتماعمتناسبباپيشرفت و مبانى نظامهاىسياسى زندگى فرد و جامعه هاى علمى و مقتضيات معارف عقلى، فلسفى و كلامى كلامىمعارف وحيانى و دينى از جمله فقه عمومى و فقه سياسىياسىمعارف بشرى و تجربىجربىى از جمله فقه عمومى و فقه سياسىمعارف شهودى و احساسى و هنرى و عرفانىفانىى و فقه سياسى نكته قابل يادآورى درباره لايههاى معرفتى اين است كه وجود تعارض، به طور منطقى، در درون هر لايه ممكن است، اما تصور تعارض ميان دو لايه معرفتى، باتوجه به اينكه هر كدام به پرسشهاى خاص خود پاسخ مىدهند متصور نيست؛ مگر اينكه لايه معرفتى مورد بحث دامنه شمول مدعيات خود را آنقدر گسترش دهد كه مدعيات لايههاى معرفتى ديگر را نيز شامل شود؛ براى مثال هر عالم دينى از يك نظام فلسفى و كلامى و تجربى و شهودى، آگاهانه يا ناآگاهانه برخوردار است و بنابراين فرض، تعارض فقه و فلسفه يا فقه و عرفان و يا علم و دين منطقاً فرض درستى نيست، اما فرض تعارض در ميان فقه فقها و مكاتب فقهى مختلف يا فلسفه فيلسوفان و مكاتب فلسفى مختلف يا عرفان عارفان و مكاتب عرفانى مختلف و يا معرفتهاى تجربى متصور است؛ چنانكه مثلاً در حوزه فلسفه، سه مكتب فلسفى مشاء، اشراق و حكمت متعاليه را در جهان اسلام داريم يا مكاتب كلامى مختلف و يا در حوزه فقه، مكاتب فقهى متفاوت را داريم.
3- 2. موضوع فقه سياسى (تعيين حدود الهى در حوزههاى رفتارى مختلف زندگى سياسى) - روابط شهروندان با يكديگر - روابط شهروندان با دولت - روابط دولتها با يكديگر
4- 2. هدف و غايت فقه سياسى (كاربردهاى فقه سياسى) 5- 2. معرفى و بررسى متون و آثار مهم در حوزه فقه سياسى 6- 2. گفتمانها و پارادايمها در حوزه فقه سياسى
- گفتمان تقيه (مثال: علىبن يقطين) - گفتمان تغلّب (مثال: فضلالله بن روزبهان خنجى) - گفتمان اصلاح (مثال: محقق سبزوارى و نائينى) - گفتمان انقلاب (مثال: امام خمينى) - نسبت گفتمانهاى مذكور با گفتمان آرمانى (دولت نبوى، علوى و مهدوى) - ادله ضرورت اجتهاد در تعيين گفتمان سياسى مناسب براى هر زمان و مكان كلى بودن مدارك و ادله احكام فاصله زمانى با دوران ارائه منابع اسلامى مسائل نوظهور و... 3. مبادى، مبانى و منابع فقه سياسى 1- 3. مبادى و مبانى معرفت شناختى و روش شناختى 3 (منابع توليد دانش و روشها و ابزارهاى توليد دانش)؛ شامل عقل، وحى (اعم از قرآن و احاديث)، شهود و تجربه. در اين قسمت به تأثير ديدگاههاى معرفت شناختى و روش شناختى در فقه سياسى به طور مختصر اشاره مى شود. در اين جا براى مثال به يك مورد پرداختهايم و آن، نتيجه تزاحم اخبارىها و اصولىها در قرن يازده، دوازده و سيزده است: 1. خروج تدريجى مسائلى از علم اصول كه اهل سنت در علم اصول داخل كرده بودند و در استنباط شيعه تأثير نداشت مانند قياس، استحسان، مصالح مرسله و سد و فتح ذرايع؛ 2. وارد كردن تدريجى مسائلى در علم اصول كه مورد اختلاف اصولىها و اخبارىها بود از قبيل حجيت قطع حاصل از مقدمات عقليه، تقدم دليل عقلى قطعى بر دليل نقلى، حجيت ظهور كتاب و جريان اصل برائت در شبهات حكميه شرعيه.4 2- 3. مبادى و مبانى هستىشناختى؛ شامل مبدأ (جهان آفرين)، جهان آفرينش و سرانجام هستى. 3- 3. مبادى و مبانى انسانشناختى (جبر و اختيار، كمالطلبى، اصالت فرد يا جمع، عقلگرايى يا شهوت گرايى و....) 4- 3. مبادى و مبانى اخلاقى (مبارزه با موانع درونى و بيرونى كمالطلبى) 5- 3. مبادى و مبانى جامعهشناختى و روانشناختى 6- 3. مبادى و مبانى كلامى - گروههاى مختلف كلامى از قبيل اشاعره، معتزله، شيعه، مرجئه و... . براى مثال به مباحث يكى از اين گروهها اشاره مىشود: اشاعره الف) ويژگىها؛ از قبيل تقدم نقل بر عقل، فعل انسان و مسأله كسب (= جبر و مشروعيت)، عدالت صحابه و تصويب در اجتهاد. در ديدگاه سياسى اشاعره، به تدريج شرايط قريشى بودن، علم و عدالت از حاكم حذف شد. نيز عناصر شورا، امر به معروف، اتكا به نفس فردى و صراحت لهجه در نقد و نصيحت حاكمان به حاشيه رانده شد. حتى بيعت يك نفر نيز باعث انتخاب حاكم مىتوانست بشود؛ به اين ترتيب حتى از اين عناصر نيز قرائت تغلّبى صورت گرفت. ب) انديشمندان؛ مثل محمدبن ادريس شافعى (150 - 204 ه)، احمدبن حنبل، ابوالحسن اشعرى ( 260 - 324ه)، ابوالحسن ماوردى شافعى (364 - 450 ه)، ابن فراء حنبلى (مرگ 458 ه)، خواجه نظام الملك طوسى (408 - 485 ه)، غزالى (نفى شرط علم) (450 - 505 ه)، ابن تيميه (661 - 728 ه)، ابن جماعه (639 - 733 ه)، ابن خلدون (نفى شرط قريشى بودن حاكم به دليل زوال عصبيت قريشى) - (732 - 808 ه) و ابن ازرق (نفى شرط عدالت). ماهيت خلافت در جهان اهل سنت فارغ از سه اصل تقديس حاصل از نصب الهى، اصل صلاحيتهاى شخصى مبتنى بر عصمت و عدالت و اصل اقبال عامه ناشى از بيعت مختار مردم است. - مباحث فلسفه دين (و انتظار از دين) 7- 3. مبادى و مبانى اصول فقهى؛ مثل اصالة الاحتياط و اصالة الإباحه، عقل گرايى و نقل گرايى، اجتهاد و تقليد، اصالة التكليف و اصالة البرائة و تصويب و تخطئه.
- نگاهى به دستهبندى بابهاى فقهى و جايگاه فقه سياسى 1. احكام عبادى: نماز، روزه، حج، عمره و اعتكاف 2. احكام اقتصادى - اموال عمومى و دولتى: انفال، خمس، زكات و مالياتها - اسباب شرعى تملك و تعميم و حفاظت ثروت، مانند حيازت، احياى موات، صيد و ذباحه، ارث، ضمانات، وقف، هبه، صدقه، نذر، كفاره، حفاظت اموال جامعه (حجر) - بازرگانى و ساير قراردادهاى اقتصادى، بيع، تجارت، شركت، مضاربه، مزارعه، مساقات، اجاره، شفعه، جعاله، صلح، رهن، قرض، بيمه و سرقفلى 3. احكام مربوط به آداب شخصى و اجتماعى: نكاح، طلاق، خلع، مبارات، ظهار، لعان، ايلاء، عبيد و اماء، وصيت، احكام اموات وديعه، عاريه، أيماره و لقطه 4. احكام قضايى و جزايى: قضا و شهادات، اقرار، غصب، حدود، ديات، قصاص و منازعات 5. احكام سياسى: ولايت فقيه، جنگ و صلح، سبق و رمايه، امر به معروف و نهى از منكر، حقوق اقليتها و روابط بين الملل 7- 2. منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى5؛ از قبيل قرآن، سنت، اجماع، عقل، قياس، استحسان، مصالح مرسله، استصلاح، مذهب صحابه، سد ذرايع و فتح ذرايع، شريعت سلف، عرف و عادت، سيره عملى اهل مدينه، استدلال، استلزام، استصحاب و برائت. 4. تاريخ فقه سياسى 1- 4. تاريخ انديشه سياسى فقها الف) تاريخ انديشه سياسى فقهاى شيعه؛ از قبيل انديشه سياسى شيخ مفيد، سيد مرتضى، ابوالصلاح حلبى، شيخ طوسى، طبرسى، ابن ادريس، محقق حلى، علامه حلى، محققكَركَى، شهيد ثانى، محقق اردبيلى، محقق سبزوارى، فيض كاشانى، محمدامين استرآبادى، على نقى كمرهاى، علامه مجلسى، شيخ حر عاملى، سيدنعمت الله جزايرى، فاضل هندى، وحيدبهبهانى، ملامهدى نراقى، ميرزاى قمى، ملااحمدنراقى،صاحب جواهر شيخ محمدحسن نجفى، ميرزاى شيرازى، نجمآبادى، آخوند خراسانى، محمدحسين نائينى، امام خمينى، سيدمحمدباقر صدر، محمدمهدى شمس الدين، سيدمحمد حسين فضلالله، سيدكاظم حائرى، و... . ب) تاريخ انديشه سياسى فقهاى اهل سنت؛ از قبيل انديشه سياسى ابوحنيفه، مالكبن انس، محمدبن ادريس شافعى، احمدبن حنبل، ماوردى، غزالى، ابن تيميه، فضلالله بن روزبهان خنجى، محمدبن عبدالوهاب، طهطاوى، عبده، رشيد رضا، مصطفى عبدالرازق، شلتوت، و... . 2- 4. ادوار فقه سياسى ادوار فقه سياسى شيعه بر اساس دورههاى فقه عمومى الف: ديدگاه اول - عصر تفسير و تبيين (عصر ائمه) - عصر محدثان (كلينى و صدوق) - عصر آغاز اجتهاد (شيخ مفيد و سيد مرتضى) - عصر كمال اجتهاد (شيخ طوسى) - عصر تقليد - عصر نهضت مجدد مجتهدان - عصر پيدايش مذهب اخباريان - عصر جديد استنباط - عصر حاضر ب: ديدگاه دوم - عصر پيدايش مبادى اجتهاد (اجتهاد از راه منابع معتبر شرعى يا اجتهاد به رأى؟) - عصر تمهيد و زمينهسازى به كارگيرى اجتهاد - عصر تدوين قواعد اصولى و عناصر مشترك اجتهادى (تأسيس علم اصول فقه) - عصر بكارگيرى عناصر مشترك اجتهاد در منابع (شيخ طوسى) - عصر گسترش استدلال در مسائل اجتهادى (ابن ادريس) - عصر تكامل اجتهاد (وحيد بهبهانى) - عصر ژرف انديشى در ابحاث اجتهادى (شيخ انصارى) - عصر كليت كاربرد اجتهاد با شيوه نوين آن (امام خمينى) ادوار فقه سياسى اهل سنت بر اساس فقه عمومى - عصر صحابه - عصر تابعين - عصر پيشوايان مذهب - دوره توقف اجتهاد و گزينش مذاهب - عصر تقليد محض - عصر حاضر ادوار فقه سياسى اسلام بر اساس تحولات دولت و حكومت الف: در جهان اسلام - عصر دولت نبوى - عصر خلفاى نخستين (و امام علىعليه السلام) - عصر دولت اموى - عصر دولت عباسى (و آلبويه) - عصر ايلخانان - عصر صفويه و عثمانىها - دوره جديد و تأثيرپذيرى از مدرنيسم ب: در ايران - عصر ظهور معصوم - از آغاز عصر غيبت تا شروع دوران صفويه - عصر صفويه - از پايان صفويه تا ابتداى قاجاريه - از ابتداى عصر قاجاريه تا دوران مشروطه - عصر مشروطه - از عصر پهلوى تا شكلگيرى مقدمات انقلاب اسلامى - از شكلگيرى مقدمات تا پيروزى انقلاب اسلامى 3- 4. مكاتب فقه سياسى مكاتب فقه سياسى شيعه؛ مثل مكاتب اصولىها (مكتب نجف، مكتب سامرا، مكتب قم) و اخبارىها و ساير مكاتب و ساير شيعيان. مكاتب فقه سياسى اهل سنت؛ مثل حنفى، مالكى، شافعى، حنبلى و مكاتب معاصر و جديد (وهابيت، اخوان المسلمين و...) 5. مسائل و مباحث فقه سياسى 1- 5. مسائل و مباحث مربوط به نظام سياسى ضرورت نظام سياسى خاستگاه نظام سياسى - انتصاب - انتخاب - وكالت - انتصاب و انتخاب اهداف نظام سياسى ساختار نظام سياسى عناصر نظام سياسى - رهبرى (ولايت فقيه) - مردم - نخبگان - و.... انواع نظام سياسى - عادل - جائر (جائر كافر، جائر مخالف و جائر مؤمن) و.... نظريههاى دولت در فقه سياسى شيعه (نقد و بررسى)؛ از قبيل نظريه سلطنت مشروعه، نظريه ولايت انتصابى عامه فقيهان، نظريه ولايت انتصابى مطلقه فقيهان، نظريه ولايت انتصابى شوراى مراجع تقليد، نظريه حسبه، نظريه دولت مشروطه، خلافت مردم با نظارت مرجعيت، نظريه ولايت انتخابى مقيده فقيه، نظريه ولايت انتخابى اسلامى، نظريه حكومت دموكراتيك دينى، نظريه وكالت، نظريه ولايت امت و ... . اشكال نظام سياسى مفاهيم اساسى نظام سياسى؛ از قبيل شورا، بيعت، مصلحت، احكام حكومتى، حسبه، دانش (حكمت و فقاهت)، قدرت، مشروعيت، حاكميت، حريت، امامت، ولايت، اصالت، سلطنت، قضاوت، استيلا، تغلّب، شوكت، عدالت، نصب، انتخاب، حق، تكليف، مردم، نظارت، سلطان، سلطان عادل، سلطان جائر، سلطان كافر، و... . 2- 5. مسائل مربوط به سياست داخلى؛ از قبيل امور حسبيه، حقوق (و وظايف) دولت بر مردم، حقوق (و وظايف) مردم بر دولت، نقش مردم در حكومت اسلامى، كتب ضاله، ارتداد، خروج و محاربه (حق طغيان عليه حكومت)، همكارى با نظام جور، مرابطه، انفال و مباحات عامه، اراضى خراجيه، جزيه و ماليات، حقوق اقليتها، آزادى، كنترل قدرت و... . 3- 5. مسائل مربوط به سياست خارجى اهداف سياست خارجى دولت اسلامى اهداف ملى اهداف فرا ملى - ابلاغ رسالت و دعوت اسلامى - دفاع از سرزمينها و منافع مسلمانان - اتحاد ملل و دول مسلمان - دفاع از مستضعفان - و.... روشها و تاكتيكهاى سياست خارجى دولت اسلامى دعوت و گفتوگو، جهاد، تقيه، تولى، استجاره و امان، مصونيت ديپلماتيك، دفاع از مستضعفان، حضور در مجامع بينالمللى، تأليف قلوب و.... 6. اصول و قواعد فقه سياسى 1. 6. اصل تكليف 2. 6. اصل مصلحت 3. 6. اصل حفظ نظام 4. 6. اصل دعوت و گسترش اسلام (نحل، آيه 125) 5. 6. اصل نفى سبيل؛ «و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلاً» - (نساء، آيه 141) 6. 6. اصل تقديم اهم بر مهم 7. 6. اصل عمل به قدر مقدور؛ قاعده «الميسور لايسقط بالمعسور» 8. 6. اصل عدالت (نساء، آيه 135) 9. 6. اصل ضرورت حكومت؛ نفى آنارشيسم «لابد للناس من أمير برٍّ أو فاجر» 10. 6. اصل ولايت الهى 11. 6. اصل تدريج 12. 6. اصل در نظر گرفتن مقتضيات زمان و مكان 13. 6. قاعده لاضرر و لا ضرار فى الاسلام (محمدبن يعقوب الكلينى، كافى، ج5، ص 292) 14. 6. قاعده مقابله به مثل (بقره، آيه 194) 15. 6. المعروف عرفاً كالمشروط شرطاً 16. 6. الممتنع عادة كالممتنع حقيقةً 17. 6. تبعية العمل للنيّة 18. 6. قاعده تبعيت احكام از مصالح و مفاسد 19. 6. وفاى به عهد «اوفوا بالعقود» - (مائده، آيه 1) و «المؤمنون عند شروطهم» 20. 6. قاعده حرمت كمك بر گناه؛ «و لاتعاونوا على الاثم و العدوان» 21. 6. اصل عدم ولايت افراد بر يكديگر (سوره كهف، آيه 26) 22. 6. قاعده رجوع جاهل به عالم؛ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» - (انبيا، آيه 7). 23. 6. قاعده الأسلام يجبّ ما قبله؛ با قبول اسلام جرايم مربوط به حق اللَّه عفو مىشود. (محمدحسن نجفى، جواهر الكلام، ج 15، ص 62). 24. 6. قاعده ضرورت؛ «الضرورات تبيح المحظورات» 25. 6. قاعده نفى عسر و حرج؛ «ما جعل عليكم فى الدين من حرج» - (حج، آيه 78) 26. 6. ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع (نهج البلاغه، خطبه 1) 27. 6. قاعده القرعة فى كل امر مشكل5 28. 6. تقيه، كتمان عقيده براى حفظ مصالح عاليه و پيشبرد امر دين (نحل، آيه 106) 29. 6. مشورت در امور دنيوى و غير وحيانى؛ «وشاورهم فى الامر» - (آل عمران، 59) 30. 6. عدم تبعيض (نهج البلاغه، نامه 53). 31. 6. وجوب تعظيم شعاير الهى و حرمت اهانت به آنها؛ «و من يعظم شعائر اللّه...» - (حج، آيه 32) 32. 6. تأليف قلوب به معناى ايجاد الفت و مهربانى در دل كفار يا مسلمانان ضعيف از نظر مبانى دين به روشهاى مختلف حتى هزينه كردن زكات واجب است؛ «والمؤلفة قلوبهم» - (توبه، آيه 6) 33. 6. قاعده درء؛ اين قاعده حدود شرعى را (مجازاتهاى حدى) با ورود شك منتفى مىكند: «ادرؤا الحدود بالشبهات»6 34. 6. قاعده الزام؛ به اين معنا كه هر فردى، ملتزم به معتقدات خود است: «من دان بدين قوم لزمته احكامهم.»7 35. 6. تولى و تبرى 36. 6. قاعده سلطنت؛ «الناس مسلطون على اموالهم». از طريق قياس اولويت فقها استدلال كردهاند كه سلطه فرد بر مال، به طريق اولى سلطه برجان را به دنبال دارد.8 37. 6. قاعده احسان؛ امورى كه با نيت خير انجام مىشود، در صورتى كه منجر به خسارتى گردد، انجام دهنده فاقد مسؤوليت مدنى است و در مورد خطاى حاكم و قاضى خسارت از بيت المال پرداخت مىشود. «و ما على المحسنين من سبيل» - (توبه، آيه 91) 38. 6. قاعده من له الغنم فعليه العزم؛ يعنى هزينهها و خسارتهاى اموال و حقوق بر عهده همان كسى است كه از آنها استفاده مىكند.9 39. 6. مصونيت سفيران10 40. 6. قاعده صلح؛ در اسلام اصل در روابط با جوامع ديگر بر پرهيز از جنگ و پيش بردن امور از طريق صلح است: «الصلح خيرٌ» - (نساء، آيه 128) 41. 6. حفظ جان مسلمان11 42. 6. و از همه مهمتر، اصل «اجتهاد» كه در واقع اصلِ مادر و حاكم و جهت دهنده به تمامى اصول فوق است. (تقسيم قواعد از نظر عرصه و قلمرو آنها به موارد زير ممكن است: قواعد سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، نظامى، انتظامى، امنيتى و...) براى قواعد فقه تقسيمات مختلفى وجود دارد. آنچه آمد قواعدى بود كه در عرصه سياست كاربرد دارد؛ هر چند منكر كاربرد آنها در ساير عرصهها نيستيم. به عنوان مثال به يك طبقه بندى از قواعد فقه اشاره مى كنيم. در اين طبقه بندى، قواعد فقهى به دو نوع عام و خاص تقسيم شده است: الف) قواعد فقهى عام؛ مثل قاعده نفى ضرر، قاعده نفى سبيل، قاعده نفى عسر و حرج. ب) قواعد فقهى خاص؛ مثل قاعده اتلاف، قاعده حيازت، قاعده سلطنت كه تماماً مربوط به حوزه اقتصاد هستند. ويژگىهاى قواعد فقهى 1. مستند بودن 2. كليّت و شمول 3. كاربردى بودن 4. ثابت در عين انعطاف 7. بررسى وضعيت كنونى فقه سياسى 1- 7. فقه سياسى و شرايط زمان و مكان 2- 7. فقه سياسى و عقلانيت 3- 7.فقه و جامعه 4- 7.فقه و دولت 5- 7.فقه و مدرنيته 6- 7.فقه و قانون 7- 7.فقه و مصلحت 8- 7.فقه و قدرت 9- 7.فقه و مسأله مشروعيت 10- 7.فقه و علوم تجربى 11- 7.فقه و حقوق 12- 7.فقه و جنسيت 13- 7.فقه و فرد 14- 7.فقه و محيط زيست 15- 7.
فقه و مطبوعات 16- 7.فقه و آزادى 17- 7.فقه و عدالت 18- 7.فقه و روابط بين الملل 19- 7.فقه و افكار عمومى 20- 7.فقه و انتخابات 21- 7.فقه و نظارت 22- 7.فقه و رسانهها 23- 7.فقه و توسعه 24- 7.فقه و جهانى سازى 25- 7.فقه و مالكيت معنوى 26- 7.فقه و عرف 27- 7.فقه و اجتهاد؛ انسداد يا انفتاح؟ فقه و امنیت فقه و جهاد
8. چالشهاى فقه سياسى 1- 8. چالشهاى شيعه و اهل سنت در حوزه فقه سياسى رديف | مكتب | اهل سنت | شيعه | 1 | انسداد باب اجتهاد و در نتيجه امكان خالى بودن عصر از مجتهدان (دوره ميانه) تصویب | انفتاح باب اجتهاد تخطئه (خطا پذيرى اجتهاد) | 3 | كم رنگ شدن نقش سياسى علما | پررنگ شدن نقش سياسى علما | 4 | عمل به قياس و استحسان و مصالح مرسله و سد ذرايع | عدم عمل به قياس و .... | 5 | عدم تداوم عصمت در ائمه | تداوم عصمت | 6 | حضور در قدرت و توليد نظريه پس از عمل | معارضه با قدرت و ارزيابى رفتارهاى سياسى با نظريه پيشين | 7 | تقدم امنيت بر عدالت | تقدم عدالت بر امنيت | 8 | تنوع نظريه هاى مشروعيت بخش | وحدت نظريه | 9 | سلطه دال هايى چون قريشى بودن، سلطه گرى صحابه گرايى و خلافت | سلطه دال هايى چون مردم، خواص، مقلد، مجتهد، امامت، علم | فقه و ولايت | 10 | قدرت سالارى | دانش سالاري | 11 | انتخاب و شورا و تغلب | نص و نصب و عصمت | 12 | اهل حل و عقد | اهل نص و نصب |
|
|
|
2- 8. چالشهاى اصولىها و اخبارىها در حوزه فقه سياسى رديف | مكتب | اصولى ها | اخبارى ها | 1 | عقل گرایی | نقل گرايى | 2 | وجوب عينى يا كفايى اجتهاد | استماع | حرمت اجتهاد | 3 | مقلد | مستمع | 4 | مجتهد | محدث | 5 | ادله اربعه ( منابع توليد معرفت دينى ) | فقط سخنان ائمه معصومين عليهم السلام | 6 | اصاله البرائه | اصاله الاحتياط | 7 | اصاله الاباحه | اصاله التكليف | 8 | استمرار حكومت | تعطيل حكومت در عصر غيبت و نفى جايگاه سياسى مجتهدان | 9 | اصل تنزل و تدريج | فقط انتخاب خوب | 10 | تقسيم بندى احاديث و نقد و بررسى اخبار | عمل به تمام اخبار، حتى خبر واحد | 11 | عمل به اجماع | عدم عمل به اجماع | 12 | گسترش دامنه آزادى | گسترش دامنه احكام | 13 | (مقدمات دليل انسداد )حجيت ظن | حجيت يقين، عدم انسداد | 14 | نامتناهى بودن احكام (قضاياى حقيقه ) اصول متناهى استنباط احكام متغير از اصول ثابت استنباط احكام زمانى از اصول فرا زمانى | متناهى بودن احكام بيان احكام جزئى متناهى ( قضاياى جزئيه خارجيه ) در شريعت | 15 | استفاده از : مناط، قصد شارع، مذاق شريعت، روح نص و ملاكات احكام | عدم استفاده | 16 | مخاطب قرآن هم معصومين و هم غير معصومين هستند | مخاطب قرآن فقط معصومين عليهم السلام هستند. | 17 | مخاطب پيامبر (ص) هم معصومين و هم غير معصومين هستند. | مخاطب پيامبر(ص) فقط ائمه عليهم السلام هستند. | 18 | حلال بودن همه دانش ها | تحريم دانش هايى چون فلسفه و منطق | 19 | تقويت اصول فقه و رجال و تفسير | عدم اعتقاد به اصول فقه و رجال و تفسير غير ماثور |
اهم موارد نزاع اخبارىها و اصولىها
3- وجوب و تحريم اجتهاد 4- جواز و عدم جواز حجيت ظن (فقدان روايت) 5- اختلاف درباره امامشناسى و بحث ثابت و متغير و قضاياى جزئيه خارجيه و حقيقيه و احكام و اصول متناهى و... . 6- وجوب و تحريم تقليد از مجتهدان و در نتيجه جايگاه و عدم جايگاه سياسى مجتهدان در عصر غيبت. 12 3- 8. چالشهاى قائلان به اجتهاد در حوزه فقه سياسى علاوه بر چالش موجود بين اصولىها و اخبارىها، كه قابل انكار نيست، در ميان قائلان به اجتهاد نيز چالشهايى قابل شناسايى است كه در برخى موارد تأثيرات سياسى اين چالشها، از چالش موجود ميان اصولىها و اخبارىها بيشتر است. به طور كلى قائلان به اجتهاد در چهار گروه ذيل قابل طبقهبندى هستند: 1. اجتهاد بر اساس ظاهر نصوص به گونه عملى و بدون تفريع و تطبيق (ابن ابىعقيل عمانى، ابن جنيد، شيخ مفيد و سيد مرتضى). 2. اجتهاد بر اساس منابع و با تفريع و تطبيق منحصراً در حوزه تئورى و نظر (در مقام تئورى و نظر اصولى، در مقام فتوا و عمل اخبارى و ظاهر گرا). 3. بكارگيرى اجتهاد در منابع شناخت، هم در مرحله تئورى و هم در مقام عمل و فتوا، ولى بدون سنجيدن ابعاد قضايا و بررسى ملاكات احكام و عناوينى كه بالذات در بستر زمان موضوعات احكامند و نيز بدون ويژگىهاى درونى و بيرونى موضوعات كه در طول زمان متحولند كه در نتيجه احكام آنها نيز متحول مىشود. 4. اجتهاد در منابع، در مقام نظر و عمل و توجه به مقتضيات زمان و مكان و بررسى موضوعات احكام از نظر ويژگىهاى درونى و بيرونى آنها.13 4- 8. چالش مجتهدان سنتى و مجتهدان مصلح در حوزه فقه سياسى در باره مسائل مربوط به نظام سياسى جامعه در ميان دانشمندان مسلمان سه نظريه وجود دارد: نظريه اول اين است كه در كتاب و سنت هم اصول ارزشى حكومت (مثل عدالت) بيان شده و هم مسائل شكلى حكومت مثل بيعت اهل حل و عقد. بديهى است از شكل مورد نظر نبايد خارج شويم مگر به مقدار ضرورت؛ نظريه دوم اين است كه در كتاب و سنت، تنها اصول ارزشى مربوط به حكومت به عنوان شريعت ثابت بيان شده است نه شكلهاى آن؛ نظريه سوم اين است كه در كتاب و سنت، هيچ اصل ارزشى مربوط به حكومت به عنوان شريعت ثابت بيان نشده است. اصول ارزشى كتاب و سنت فقط مربوط به «اخلاق فردى» است. اين اصول فردى شامل حال حاكمان نيز مىشود. در ادامه، مقايسهاى ميان طرفداران نظر اول و دوم شده است. رديف | برخى از ديدگاه هاى طرفداران نظر اول | ديدگاه دوم | 1 | انحصار احتكار به موارد مذكور در روايات | عدم انحصار | 2 | عدم جواز چند مرحلهاى شدن قضاوت | جواز | 3 | عدم جواز وضع مجازاتهايى كه در كتاب و سنت سابقه ندارد | جواز | 4 | عدم جواز تحديد نسل | جواز | 5 | عدم جواز محدود كردن آزادى كارفرما و كارگر در عقد قرارداد كار | جواز | 6 | عدم جواز تحديد مالكيت از نظر منابع، كميت و حدود تصرفات | جواز | 7 | عدم جواز محدود كردن احياى اراضى موات، حيازت، مباحاتصيد و استخراج معادن | جواز | 8 | عدم جواز وضع ماليات به منظور توسعه اقتصادى | جواز | 9 | عدم جواز تأسيس نظام تعليمات اجبارى | جواز | 10 | عدم جواز تأسيس نظام سياسى بر اساس انتخابات عمومى وعمل به آراى اكثريت، به جاى بيعت اهل حل و عقد | جواز | 11 | محفوظ ماندن شرايط معتبر در حاكم | جواز | 12 | عدم جواز تأسيس اقتصاد برنامهريزى | جواز | 13 | عدم جواز تقييد يا تحديد يا تعطيل پارهاى از احكام بر اساسمصلحت | جواز |
همچنين ميان دو گروه در نحوه پرداختن به مسائل و مباحث فقه سياسى تفاوت جدّى وجود دارد؛ در حالى كه فقهاى سنتى به پرسشهاى قديمى در حوزه فقه سياسى مى پردازند، فقهاى مصلح و نوگرا سعى مىكنند به پرسشهاى جديد پاسخ دهند. در جدول ذيل برخى از اين پرسشها آمده است.
رديف | پرسشهاى قديم در حوزه فقه سياسى | پرسشهاى جديد در حوزه فقه سياسى | 1 | آيا بيعت اهل حل و عقد مىتواند مبناى حكومت قرار گيرد يا خير؟ | آيا انتخاب عمومى يا انقلاب مىتواند مبناى حكومت قرار گيرد يا خير ؟ | 2 | آيا حاكم مىتواند بخشى از قدرتخود را به عنوان امارت | آيا حاكم مجاز است همه قدرت را در خود متمركز كند؟ | 3 | چه كسى بايد حكومت كند و شرايط حاكم چيست ؟ | چگونه بايد حكومت كند؟ | 4 | حاكم مجاز است قيمت گذارى كند ياخير ؟ | برنامه ريزى عمومى اقتصادى تا چه اندازه مجاز است فعاليتهاى آزاد مردم را كنترل كند و جهت دهد؟ | 5 | كنز چيست؟ | نظام سرمايه دارى مشروع است يا خير؟ | 6 | وظايف محتسب چيست؟ | تبديل شدن دولت به يك دستگاه قدرت سامان مند، به طورى كه در همه زواياى زندگى افراد، مستقيم و يا غير مستقيم، نفوذ و اثر داشته باشد جايز است يا نه؟ | 7 | قلمرو دارالاسلام و دارالحرب كجاست؟ | نقض حاكميت ملى ديگران مجاز است يا خير؟ | 8 | تعليم فنون و صنايع ، واجب كفايى است ياخير ؟ | تبعيت از اقتصاد صنعتى ، كه زندگى معنوى و فضايل اخلاقى را تهديد مى كند، مجاز است ياخير ؟ |
5- 8. چالش مجتهدان و روشنفكران دينى در حوزه فقه سياسى رديف | مجتهدان | روشنفكران | 1 | اصول فقه | هرمنوتيك و ساير روش هاى جديد | 2 | حقيقت مطلق و اجتهادى مختلف و يكى بيشتر نيست (نظريه نجات) 14 | قرائت هاى مختلف كه هر كدام بخشى از حقيقت را دارند | 3 | مديريت علم فقه | مديريت علمى در برابر مديريت فقهى | 4 | عقلانيت فقه سياسى با زمان نو شونده است | فقه سياسى عقلانيت خود را از دست داده است. | 5 | علم فقه هم ابعاد تاسيسى دارد و هم ابعاد امضايى | علم فقه بايد پاسخ دهنده باشد و نه تاسيس كننده | 6 | دينى كردن عصر | عصرى كردن دين | 7 | عدم نياز به علوم انسانى تجربى در تفقه | نياز به علوم انسانى تجربى در تفقه | 8 | فتاوا معيار تشخيص عدالت است | فتاوا در جهت تامين عدالت بايد باشد | 9 | شناخت موضوعات از وظايف فقيه نيست | ضرورت شناخت موضوعات قبل از صدور فتوا |
6- 8. چالش مجتهدان و قدرت سياسى (نقد و بررسى)
پرسش مهم در اين جا اين است كه فقه سياسى با كدام روش، و در قالب چه منظومهاى، به توليد احكام سياسى، از قبيل موارد مذكور ، پرداخته و مىپردازد؟ 9. جامعهشناسى فقه سياسى (نقد و بررسى ديدگاهها) در كنار مطالعه ادوار فقه كه مطالعهاى درون دينى است، لازم است به عنوان مطالعهاى برون دينى جامعهشناسى فقه سياسى نيز مورد كند و كاو و بررسى قرار گيرد: 1- 9. عوامل مؤثر بر تحول فقه در دوره جديد 15 - فرآيند شهرنشينى - صنعتى شدن - هستهاى شدن خانواده - افتراق طبقات و اقشار اجتماعى - تخصيص نقشها وكاركردها - مركزيت يابى روابط ملى - ادغام در ساختارهاى بين المللى - گسترش مبادله - تشكيل بازار ملى 2- 9. ديدگاههاى ارائه شده در زمينه سازوكارهاى دخالت عرف در احكام شرعى (نقد و بررسى) 1- تقسيم احكام به امضايى و تأسيسى، و بر قياس امضاى برخى احكام جاهلى، امروز نيز امضا را ادامه دهيم، به ويژه با توجه به پيشرفته بودن امور امروز نسبت به زمان جاهليت 2- گسترش منطقة الفراغ شرعى براى جولان عقل عرفى 3- بلا موضوع كردن احكام شرعى، مثل حكم حرمت ربا بر اشياى داراى ارزش حقيقى، برخى معتقدند تمام مستحدثات را مىتوان خارج از شرع قرار داد 4- گسترش فضاى «مالانص فيه» است. با تشكيك در بسيارى از روايات از جمله عدم اعتبار خبر واحد 5- پذيرش قياس در مقياسهاى مختلف از مستنبط العله تا مراحل ديگر 6- تكيه بر عرف مسلمين: «لاتجتمع امتى على الخطأ» 7- تكيه بر اين مطلب كه افعال مكلف نبايد با قدر متيقنهاى شرع منافات داشته باشد 8- پذيرش اين تفسير از ختم نبوت و غيبت كه بشر رشيد و عاقل شده 9- توسعه نطاق عناوين ثانويه 10- فتح باب احكام مفوضّه 11- اجتهاد پويا و تغيير متدلوژى تفقّه 12- اسقاط تكليف عندالوصول 13- قبول عرف امت مرحومه به عنوان مصدر تشريع 14- توسل به قاعده لطف براى رفع تكليف مالايطاق نوعيه 15- اثبات شرايط اضطرار در عصر سرمايهدارى صنعتى 16- «مطلقه» بودن ولايت فقيه 10. موانع گسترش فقه سياسى 1- 10. موانع تاريخى16 - اقدامات مخالفان اسلام از جمله يهوديان و استعمارگران به خصوص تبليغ مبنى بر جامع نبودن دين اسلام (موانع خارجى) - كمتوجهى به مباحث سياسى و اجتماعى اسلام در مراكز آموزشى و پژوهشى جهان اسلام از جمله حوزههاى علميه (موانع داخلى)17 - جدايى رهبرى سياسى مسلمانان از رهبرى دينى و فقهى (موانع داخلى) 2- 10. موانع فكرى و معرفتى - ظهور اخبارى گرى در ميان شيعيان و اشاعره در جهان اهل سنت - انزواى بحث عدل و غفلت از قاعده عدالت 3- 10. تفكرات سكولاريستى و الحادى - ليبراليسم و روشنفكران ليبرال - ناسيوناليزم و روشنفكران ملىگرا - ماركسيسم و روشنفكران ماركسيستى 4- 10. فقدان تأسيس رشته فقه سياسى براى بررسى «حوادث واقعه» تفسير امام خمينى از «حوادث واقعه» تفسير به حوادث سياسى است. «حوادث واقعه» چه چيز است؟ حادثهها همين حوادث سياسى است. حالا احكام جزء «حوادث» نيست «و اما الحوادث الواقعة».18 رجوع كنيد به فقها، حوادث همين سياستهاست. اين «حادثه»ها عبارت از اينهايى است كه براى ملتها پيش مىآيد. اين است كه بايد مراجعه كنند به كسان ديگرى كه در رأس مثلاً هستند. و الاّ مسأله گفتن و احكام شرعى جزء حوادث نيست. يك چيزهايى است كه بوده است.19 11. الزامات و پيشفرضهاى فقه سياسى 1- 11. ضرورت عدم تفكيك دين و سياست 2- 11. لزوم تبديل احكام فقه به قانون و التزام به قانون همچون احكام فقهى 3- 11. ضرورت تشكيل دولت اسلامى 4- 11. توجه به اصل مصلحت عمومى و حفظ نظام 5- 11. توجه به اصل عدالت 6- 11. توجه به مقتضيات زمان و مكان 7- 11. توجه به نقش كارشناسان در صدور احكام حكومتى 8- 11. حوزه ثابتها و متغيرها را از هم جدا كردن 9- 11. توجه به شخصيتهاى حقوقى در كنار شخصيتهاى حقيقى 10- 11. دستكارى در منابع و روشهاى توليد معرفت و توجه بيشتر به عقل با مصلحت عمومى و... 12. بايستههاى پژوهشى اكثر محورها و مباحث مطرح شده از آغاز تا كنون از بايستههاى پژوهشى به حساب مىآيند، زيرا درباره آنها پژوهش شايسته و مناسب براى نسل و عصر امروز انجام نشده است؛ بنابراين علاوه بر آنها در اين جا به برخى از موضوعات ديگر شايسته پژوهش اشاره مىشود: 1- 12. تحولات فكرى در حوزههاى علميه معاصر با گرايش جديد 2- 12. سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى؛ زندگى سياسى و انديشهها 3- 12. آيةالله بروجردى؛ زندگى سياسى و انديشهها 4- 12. ريشهها و رگههاى اقتدارگرايى و اقتدارگريزى در گفتمان اجتهاد 5- 12. آيات ثلاث ؛ زندگى سياسى و انديشهها 6- 12. آية الله سيد ابوالحسن اصفهانى، زندگى سياسى و انديشهها 7- 12. آية الله سيد مصطفى خمينى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 8- 12. آية الله مرعشى نجفى؛ زندگى سياسى و انديشهها 9- 12. آيةالله اراكى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 10- 12. آية الله سيد محمدتقى خوانسارى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 11- 12. آية الله حاج آقا حسين قمى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 12- 12. آية الله حاج آقا شاه آبادى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 13- 12. آية الله محمدمهدى خالصى ؛ زندگى سياسى و انديشهها 14- 12. آية الله ميرزا محمدتقى شيرازى؛ زندگى سياسى و انديشهها 15- 12. ميرحامد حسين؛ زندگى سياسى و انديشهها 16- 12. سيد محمد مجاهد؛ زندگى سياسى و انديشهها 17- 12. ميرزاى قمى؛ زندگى سياسى و انديشهها 18- 12. وحيد بهبهانى؛ زندگى سياسى و انديشهها 19- 12. محركههاى اجتماعى تحول فقه سياسى 20- 12. محركههاى معرفتى تحول فقه سياسى 21- 12. مصاديق احكام حكومتى در سيره نبوى 22- 12. مصاديق احكام حكومتى در سيره ائمهعليهم السلام 23- 12. مصاديق احكام حكومتى در سيره فقها 24- 12. ويژگىهاى فقه سياسى شيعه 25- 12. ويژگىهاى فقه سياسى اهل سنت 26- 12. مقايسه مكتب بغداد و قم در حوزه فقه سياسى 27- 12. چگونگى گذر فقه و فقها از وضعيت سنتى به وضعيت مدرن 28- 12. چگونگى گذر فقه و فقها از وضعيت اپوزيسيون به وضعيت دولت 29- 12. ساز و كارهاى دخالت عرف در احكام شرعى 13. مأخذشناسى فقه سياسى (علاوه بر قرآن كريم و منابع حديثى معصومين «عليهم السلام» 1- 13. مجلات 1. فصلنامه علوم سياسى (شمارههاى مختلف، به ويژه شماره 4، 13، 14، 15، 18 و 21) 2. فصلنامه حكومت اسلامى (شمارههاى مختلف) 3. فصلنامه انديشه حوزه (شمارههاى 1، 2 و 3) 4. مجله فقه 5. مجله فقه اهل بيت 6. مجله آيينه پژوهش (شماره 36، مقاله «نگاهى تاريخى به مسأله فقه و زمان و مكان») 7. مجله نقد و نظر (شماره 12، ويژه فلسفه فقه بهويژه مقاله «فقه حكومتى»، نيز شماره 6، مقاله «درآمدى بر قلمرو فقه». 2- 13. كتابها 1. آزادى در فقه و حدود آن 2. احكام السلطانيه، ماوردى و ابن فرّاء 3. ادوار اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، آيةالله محمدابراهيم جنّاتى 4. ادوار فقه، محمود شهابى 5. الاسلام السياسى، محمد سعيد عشماوى 6. الجهاد، آية الله سيدعلى خامنهاى (مقام معظم رهبرى) 7. الدين و الدولة و تطبيق الشريعة، محمد عابد جابرى 8. القواعد الفقهيه، محمدحسن موسوى بجنوردى 9. الكافى فى الفقه، ابوالصلاح حلبى 10. المبسوط، شيخ طوسى 11. الهداية الى من له الولاية، تقرير ابحاث آية الله گلپايگانى 12. انديشه سياسى آية الله مطهرى، به كوشش: نجف لك زايى 13. انديشه سياسى در اسلام معاصر، حميد عنايت ، ترجمه بهاء الدين خرمشاهى 14. انديشه سياسى شيخ طوسى، سيدمحمدرضا موسويان 15. انديشه سياسى صدرالمتالهين، نجف لك زايى 16. انديشه سياسى علامه مجلسى، ابوالفضل سلطان محمدى 17. انديشه سياسى فارابى، محسن مهاجرنيا 18. انديشه سياسى فيض كاشانى، على خالقى 19. انديشه سياسى كشفى، عبدالوهاب فراتى 20. انديشه سياسى محقق اردبيلى، على خالقى 21. انديشه سياسى محقق حلى، روح الله شريعتى 22. انديشه سياسى محقق سبزوارى، نجف لكزايى 23. انديشه سياسى محقق كركى، محمدعلى حسينى زاده 24. انديشههاى فقهى - سياسى امام خمينى، كاظم قاضى زاده 25. تاريخ فقه و فقها، دكتر ابوالقاسم گرجى 26. تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق، عبدالهادى حائرى 27. تنبيه الامه و تنزيه المله، آية الله نائينى 28. جامع المقاصد فى شرح القواعد، محقق كركى 29. جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، محمدحسن نجفى 30. حاكميت در اسلام، سيدمحمدمهدى موسوى خلخالى 31. حقوق روابط بين الملل در اسلام (آيين جهاندارى اسلامى)، جلد اول، محمد حميدالله، ترجمه و تحقيق سيد مصطفى محقق داماد 32. حقوق و وظايف غيرمسلمانان در دولت اسلامى، روح الله شريعتى 33. حكومت اسلامى و ولايت فقيه، آيةالله مصباح يزدى 34. حكومت دينى، احمد واعظى 35. دولت و حكومت در اسلام، لمبتون، ترجمه و تحقيق سيد عباس صالحى و محمدمهدى فقيهى 36. دين و دولت در ايران، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم سرى 37. دين و دولت در عصر صفويه، مريم ميراحمدى 38. دين و سياست در عصر صفوى، رسول جعفريان 39. رسائل مشروطيت (18 رساله و لايحه در باره مشروطيت)، به كوشش غلامحسين زرگرىنژاد 40. رساله نوين، چهار جلد، امام خمينى، ترجمه و توضيح عبدالكريم بىآزار شيرازى 41. روضة الانوار عباسى، محقق سبزوارى، به كوشش نجف لكزايى 42. رهيافتى بر مبانى مكتبها و جنبشهاى سياسى شيعه در صد ساله اخير، مظفر نامدار 43. زبان سياسى اسلام، برنارد لوئيس، ترجمه غلامرضا بهروزلك 44. زمين در فقه شيعه، حسين مدرسى طباطبايى 45. سلوك الملوك، فضلالله بن روزبهان خنجى 46. سيرى در انديشه سياسى عرب، حميد عنايت 47. صحيفه نور، امام خمينى 48. طرحى كلى انديشه اسلامى در قرآن، آية الله سيدعلى خامنهاى (مقام معظم رهبرى) 49. عوائد الايام، مولا احمد نراقى 50. فقه الخلافة و تطورها، عبدالرزاق احمد سنهورى 51. فقه سياسى، ابوالفضل شكورى 52. فقه سياسى (3 جلد)، عباسعلى عميد زنجانى 53. فقه و نظامسازى، فرهنگستان علوم اسلامى 54. فقه هزار و چهار صد ساله اسلامى در زبان فارسى، محمدتقى دانشپژوه 55. قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام، داود فيرحى 56. قواعد الاحكام فى معرفة الحلال و الحرام، علامه حلى 57. قواعد فقه، ابوالحسن محمدى 58. قواعد فقه، سيد مصطفى محقق داماد 59. كتاب السرائر، ابن ادريس حلى 60. كفاية الاحكام، محقق سبزوارى 61. مبانى نظرى حكومت مشروطه و مشروعه، حسين آباديان 62. مجمع الفائدة والبرهان فى شرح ارشاد الاذهان، مولى احمد اردبيلى 63. مجموعه آثار كنگره بررسى مبانى فقهى حضرت امام خمينى 64. مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و حكومت اسلامى 65. مشروطه ايرانى و پيش زمينههاى نظريه ولايت فقيه، ماشاءالله آجودانى 66. مفهوم آزادى از ديدگاه مسلمانان، روزنتال، ترجمه منصور ميراحمدى. 67. مقدمهاى بر فقه شيعه، حسين مدرسى طباطبايى 68. نخستين روياروئيهاى انديشهگران ايران با دو رويه تمدن بورژوازى غرب، عبدالهادى حائرى 69. نظريه دولت در ايران، لمبتون، ترجمه چنگيز پهلوان 70. نظريههاى دولت در فقه شيعه، محسن كديور 71. نقدى بر قرائت رسمى از دين، مجتهد شبسترى 72. ولايت فقيه، امام خمينى 73. ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، آيةالله جوادى آملى 74. ولاية الامر فى عصر الغيبة، سيدكاظم حسينى حائرى 75. ولاية الفقهاء فى عصر الغيبة، لطفالله صافى گلپايگانى و آثار فقهى فقها و بسيارى از منابع پژوهشى كه به خاطر عدم تطويل از شمارش آنها در اين جا صرف نظر مىكنيم. تكميل طرح حاضر در گرو ارائه ديدگاههاى اصلاحى شما فرزانگان است. پىنوشتها 1.عضو هيأت علمى گروه علوم سياسى موسسه آموزش عالى باقرالعلومعليه السلام. 2. ر.ك: نجف لكزايى، ضرورت تأسيس رشته علوم سياسى، سرمقاله شماره 13 فصلنامه علوم سياسى. 3. ر.ك: نجف لكزايى، «روششناسى فقه سياسى شيعه»، مجله علوم سياسى، ش 21 و منصور ميراحمدى، «روششناسى فقه سياسى اهل سنت»، مجله علوم سياسى، ش 21. 4. ابوالقاسم گرجى، تاريخ فقه و فقها (تهران: سمت، 1377) ص 255. 5. ر.ك: حسين صابرى، عقل و استنباط فقهى و محمد ابراهيم جناتى، منابعاجتهاداز ديدگاه مذاهب اسلامى. 6. ميرزا حسين نورى، مستدرك الوسائل، ج 17، ص 274. 7. محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 28، ص 47 و 130. 8. همان، ج 15، ص 321. 9. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 272. 10. محمد بن حسن حر عاملى، پيشين، ج 13، ص 126. 11. ميرزا حسين نورى، پيشين، ج 11، ص 98. 12. محمد بن حسن حر عاملى، پيشين، ج 19، ص 111. 13. داود فيرحى، دانش، قدرت ومشروعيت در اسلام (تهران: نشرنى، 1378). 14. محمدابراهيم جناتى، ادوار اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى. 15. ر.ك: مقاله حجةالاسلام والمسلمين پارسانيا در هفته نامه پگاه حوزه، شماره 77. 16. برخى از منابع اين بحث عبارتند از: - سعيد حجاريان، از شاهد قدسى تا شاهد بازارى؛ گورويچ ژرژ، مبانى جامعهشناسى حقوقى، ترجمه حسن حبيبى (تهران: شركت سهامى انتشار)؛ مرتضى مطهرى، اسلام و مقتضيات زمان. همچنين تأكيدات استاد مطهرى مبنى بر تفاوت فقه اهل القرى با فقه اهل مدينه و... . 17. نجف لكزايى، سرمقاله فصلنامه علوم سياسى، ش 18. 18. امام خمينى، كتاب ولايت فقيه. 19. محمد بن حسن حر عاملى، پيشين، 18، ص 101، كتاب القضا، باب 11، حديث 9. 20. امام خمينى، نرمافزار صحيفه امام، ج8، ص 186. |