نشست علمی حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی برگزار گردید.

بمناسبت دهه فرخنده فجر نشست علمی حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی با حضور کارشناسان محترم در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار گردید.

نشست علمی « حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی » پنج شنبه 21 بهمن 1395 از ساعت 8:30 الی 11 در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی واقع در خیابان 19 دی ،کوچه شماره 10 برگزار گردید. در این نشست علمی کارشناسان محترم آقایان حجج اسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا، نجف لک ­زایی و جناب آقای دکتر علیرضا صدرا به ارائه مباحث خود پیرامون موارد ذیل پرداخت:
1.  نقش حکمت متعالیه در پیدایش، حفظ و تداوم انقلاب اسلامی.
2.        نقش حکمای حکمت متعالیه در تحولات سیاسی اجتماعی معاصر به ویژه انقلاب اسلامی.
3.        نقش و ظرفیت اسفار اربعه در تبیین انقلاب اسلامی.
4.        حرکت جوهری و تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر.
5.      و… .
دبیر علمی نشست «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی » را جناب آقای دکتر شریف لک ­زایی بر عهده داشت.

 

گزارش نشست حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی


حکمت متعالیه پشتوانه انقلاب اسلامی است

دبیر علمی این نشست شریف لک زایی به عنوان آغاز کننده مباحث در سخنانی اظهار داشت: طی سالهای اخیر آنچه به آن رسیده ایم ، آنست که در غالب تحقیقات در مورد انقلاب بُعد تحلیل از منظر فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه مغفول واقع شده است و معمولا به حکمت متعالیه ارجاع نمی‌دهند، این در حالی است که امام راحل مدرس و استاد حکمت متعالیه و از معتقدان به آن بوده است و متفکران دیگر انقلاب مانند شهید مطهری نیز از طرفداران حکمت متعالیه بوده‌اند.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: چند وقتی است که رابطه میان حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی از سوی متفکران غربی و داخلی مطرح شده است، لذا باید در باب ظرفیت‌های نظری و عملی این حکمت بیشتر بحث شود، چون معتقدیم که این نوع حکمت پشتوانه انقلاب است.

او بیان کرد: در این زمینه بحث‌های زیادی قابل طرح است از جمله اینکه نقش حکمت متعالیه در پیدایش، حفظ و تداوم انقلاب چیست؟ و آیا می‌توان گفت که این نوع حکمت، بنیاد انقلاب است و انقلاب برآمده از این نوع حکمت است، همچنین با فرض این مسئله ریشه و مبانی هستی‌شناسی و انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی آن چیست؟

لک زایی گفت: نقش حرکت جوهری در تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر، اسفار اربعه و تبیین و نسبت آن با انقلاب و به ویژه نقش حکمای حکمت متعالیه و تاثیر آنان در تحولات انقلاب چیست؟ از دیگر مسائل قابل بحث است و ده‌ها پرسش می‌توان از ظرفیت این نوع حکمت را به بحث گذاشت.

او با بیان اینکه ماهیت حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی باید بررسی شود،افزود: چند وقتی است که رابطه میان حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی از سوی متفکران غربی و داخلی مطرح شده است، لذا باید در باب ظرفیت‌های نظری و عملی این حکمت بیشتر بحث شود، چون معتقدیم که این نوع حکمت پشتوانه انقلاب است.

حکمت متعالیه پشتوانه ای مستحکم برای فقه شیعه است

در ادامه حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا تصریح کرد: به لحاظ منطقی، پدیده انقلاب ربط مستقیمی با حکمت متعالیه ندارد؛ حکمت متعالیه یک بحث فلسفی و وجود شناختی است، ولی آن چیزی که انقلاب اسلامی به لحاظ نظری و منطقی دارد، افقی از دانش است که به مسائل اجتماعی می پردازد که این مساله دیگر حکمت نیست بلکه علم اجتماعی و سیاسی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان داشت: همان مقدار که نظریه ولایت فقیه در انقلاب نقش آفرین است و بحث مرتبط با مسائل مشروطه(مقید کردن ظلم ظلمه) برای تئوریزه کردن مشروطه نقش آفرین استف معرفت غریبی که فعال می‎شود و انقلاب نیز در آن تئوریزه می کند را فقه می دانیم، ولی به لحاظ منطقی یکی از بهترین عقبه هایی که از فقه دفاع می کند، حکمت متعالیه است.

او ادامه داد: امروزه بسیاری از مواجهاتی که با فقه انجام می شود و مطالبات و مناظراتی که با فقها انجام می شود، از سنخ مسایلی است که در عقبه نظریه فلسفی و مبادی معرفت شناختی فقه قرار گرفته است؛ حکمت متعالیه برای این حضور نیز ظرفیت کم نظیری دارد که در پیش از انقلاب نیز این حکمت نقش مهمی در دفاع از هویت معرفت فقهی ما داشته است.

پارسانیا با بیان اینکه حکمت متعالیه پشتوانه ای مستحکم برای فقه شیعه است، گفت: امروزه بسیاری از مواجهاتی که با فقه انجام می شود و مطالبات و مناظراتی که با فقها انجام می شود از سنخ مسایلی است که در عقبه نظریه فلسفی و مبادی معرفت شناختی فقه قرار گرفته است.

امروز دنیا در معرض خطر عوام‌سالاری و سرمایه‌سالاری است

در ادامه این نشست علمی دکتر علیرضا صدرا بیان کرد: انقلاب اسلامی در واقع انقلاب فاطمی است و تلاقی سالروز پیروزی انقلاب با ایام فاطمیه معنادار است؛ زیرا امام، نظامی اسلامی را بنیان نهاد که آرزوی دیرین حکما و فلاسفه اسلامی بوده است.

او با بیان اینکه انقلاب اسلامی بر بنیاد حکمت متعالیه استوار است، اظهار کرد: به عبارت دیگر می‌توان گفت علت موجبه انقلاب، حکمت متعالیه و امام و مردمی است که پیرو او بوده‌اند.

صدرا با بیان این که رهبری امام از راهبردی منشأ می‌گیرد که هم حکمی و هم متعالی است، تصریح کرد: انقلاب اسلامی حکمت حکومت را به حاکمیت حکمت تبدیل کرده؛ کما اینکه در ظاهر آن شاخصه‌های آزادی، استقلال و … را دارد؛ ولی امام، حکومتی بر اساس حکمت بنیان نهاده است.

استاد دانشگاه تهران اظهارداشت: حکمت اساسا متعالی است و حکمت غیرمتعالی نداریم، آنچه نامتعالی است حکمت ظنی و تفلسف از سوفیسم است و اگر حکمت حقیقی باشد حتما متعالی است و سیر آن نیز متکامل بوده و حکمت صدرایی در دوره کنونی متکامل‌ترین وجه حکمت است که وارد اندیشه امام خمینی(ره) شده و در پیدایش انقلاب اسلامی نقش بنیادی داشته است.

صدرا تصریح کرد: ممکن است بگوییم امام اسلام را آورده، ولی باید ببینیم کدام قرائت از اسلام مراد ما هست؟ زیرا الان وهابیت بیشتر از ما مدعی اسلام است و ما را تکفیر می‎کنند؛ اما توحیدی که تعقل و حکمت در بنیاد خود ندارد و در کنار آن حکمت و امام نباشد قرآن بر سر نیزه خواهد رفت؛ بنابراین قرائتی از اسلام معتبر است که امام خمینی نماد آن است و در نظام اسلامی ایران شکل گرفته است.

او افزود: ایزوتسو از اندیشمندان ژاپنی و قرآن‌پژوه، حرف جالبی زده و می‌گوید که امام به عنوان نماینده شیعه، شأن اولش، عرفانی است؛ شأن دوم ایشان، علمی و شأن سومش مدیر اجرایی و خلیفه است؛ یعنی قرائت عرفانی صرف از امامت شیعه تمام شده و قرائت اجرایی در حال حاکمیت است پس بحث ما از اسلام، قرائتی است که نواندیشان شیعه در برابر اخباری‌گری بیان کرده و امام با این قرائت، توانسته انقلاب را ایجاد کند.

این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: خواجه نصیرالدین طوسی نه تنها کلام را با فلسفه تقریب کرد(برهانی کرد) مشا را نیز به اشراق تقریب نموده و عقل را به دل تقریب کرد؛ وی حکمت نظری را به عملی نزدیک و حکمت را به حکومت تقریب نمود؛ ولی توانست با همین مدل توحش مغولی را به تمدن مغولی مبدل نماید؛ خواجه نصیر و امام راحل چنین بنایی داشتند؛ اما تفاوت امام این است که ایشان موسس نظام بودند.

او گفت: جز امام و خواجه نصیر طوسی در طول تاریخ نداریم که هم حکیم و هم حاکم باشند، البته امام(ره)، موسس بوده، ولی خواجه نصیر موسس نبوده؛ امام می‌فرماید آنچه خواجه را خواجه کرد، سیاست او بود که مبنای آن همان حکمت اسلامی است و توانست توحش مغول را به تمدن مغول تبدیل کند و امام(ره) نیز توحش غربی را به جریان فکری تمدن ایرانی اسلامی تبدیل کرد که البته در بُعد عملی نیازمند تلاش و تداوم این راه است.

صدرا عنوان کرد: اگر حکمت، عرف اجتماع و مردم بوده و تخریب، جریان و حزب‌بازی در کار نباشد، می‌تواند انقلاب را حفظ کند؛ البته دینی که در بطن آن حکمت وجود دارد؛ زیرا از دل دین بدون حکمت تکفیر بیرون می‌آید.

او افزود: خواجه نصیر معتقد است اگر حکمت آسیب ببیند، دین ضعیف و ذلیل می‌شود و اگر حکمت رفت، زیبایی و قدرت و ریح نظام از بین می‌رود و ادامه می‌دهد که نعمت به نقمت تبدیل می‌شود.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: امروز دنیا در معرض خطر عوام‌سالاری و سرمایه‌سالاری است، در حالی که در نظام اسلامی، مردم‌سالاری با رهبری حکیم وجود دارد.

او اظهارداشت: اگر حکمت، عرف اجتماع و مردم بوده و تخریب، جریان و حزب‌بازی در کار نباشد، می‌تواند انقلاب را حفظ کند؛ البته دینی که در بطن آن حکمت وجود دارد؛ زیرا از دل دین بدون حکمت تکفیر بیرون می‌آید

در ادامه نیز رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سخنانی با طرح این سؤال که آیا از خود امام(ره) شاهدی داریم که حکمت متعالیه بر شخص ایشان و انقلاب تأثیر گذاشته باشد؟ اظهارداشت: حسنین هیکل که فردی جهانی بود در پاریس با امام مصاحبه کرده و می‌پرسد علاوه بر پیامبر(ص) و امام علی(ع) و قرآن، شما تحت تأثیر چه کتب دیگری بودید که امام راحل در پاسخ فرمودند: «شاید بتوان گفت در فلسفه، ملاصدرا، از کتب اخبار، الکافی و از فقه، جواهر» از این رو کتاب ۴۰ حدیث امام همه از الکافی است؛ در فلسفه هم اگرچه از کتاب نامی نیاورده ولی ملاصدرا را مطرح نموده و رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که امام خمینی چکیده فلسفه ملاصدرا و حکمت متعالیه است.

امام خمینی جهانی می اندیشید و به فکر همه دنیا بود

حجت الاسلام و المسلمین نجف لک زایی با طرح این سؤال که یکی از مهمترین مطالبی که امام از حکمت متعالیه گرفته است، چیست؟ افزود: تفکر راهبردی و راهبری راهبردی، مهمترین مطلبی است که می‌توان از حکمت متعالیه گرفت؛ ملاصدرا در اشراق اول در کتاب شواهدالربوبیه خود به این سؤال جواب می‌دهد که خداوند چه انسانی را به عنوان نبی انتخاب می‌کند و برای همین منظور انواع انسان‌ها را تشریح کرده است.

او افزود: وظیفه ذاتی دولت تأمین و تولید امنیت است و انسان نیز مهمترین دغدغه‌اش امنیت است؛ ملاصدرا با لحاظ بقاء و امنیت، انسان‌ها را تقسیم کرده که تقسیم‌بندی ابتکاری است، می‌فرماید که دسته‌ای از انسان‌ها؛ مانند پروانه هستند و چیزی را که تجربه می‌کنند به حافظه نمی‌سپارند و بارها به کانون خطر می‌افتند تا نهایت در آتش می‌سوزند؛ برخی نمی توانند خودشان امنیت خود را تأمین کنند؛ مانند کسانی که معتاد می‌شوند یا کودکانی که نمی‌توانند به دلیل ناتوانی خود را از مخاطرات محفوظ بدارند.

این استاد و محقق حوزه تصریح کرد: از دید ایشان دسته دیگری از انسان‌ها مانند طیر و پرنده هستند؛ یعنی اگر به آنان آسیب برسد به یادشان می‌ماند که از کجا در معرض خطر و آسیب قرار گرفته‌اند؛ لذا به نقطه آسیب‌رسان بر نمی‌گردند,

لک زایی بیان داشت: انسان چیزهایی را فراتر از حس و خیال و وهم درک می‌کند و آینده‌نگری هم دارد و تفاوت انسان با حیوان نیز در این است؛ لذا از تهدیداتی که در آینده ممکن است متوجه او شود اجتناب می‌کند؛ یعنی نه اینکه خطر به او برسد و بعد بخواهد از آن اجتناب کند.

او افزود: این مرحله؛ یعنی آینده‌نگری برای کسانی است که نگاه راهبردی داشته‌اند و این آینده‌نگری هم نگاه به آینده عاجل و زودرس و زودگذر نیست، بلکه تهدیداتی را که نه تنها در دنیا، بلکه ممکن است در آخرت متوجه انسان شود، درک می‌کند و طوری رفتار می‌ نماید که بقای ابدی او در خطر نیافتد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: تفکر راهبردی ملاصدرا به ما می‌گوید شما آیا به فکر بقاء ابدی مردم خود هستید یا نیستید؛ اگر به فکر بقاء ابدی مردم هستید باید به فکر امنیت آنان باشید که دولت مهمترین وظیفه‌اش تأمین امنیت است؛ لذا نبی هم برای تأمین امنیت دنیوی و اخروی مردم، دولت‌سازی می‌کند؛ زیرا بدون دولت نمی‌تواند امنیت تأمین کند.

او تصریح کرد: بنابراین امنیتی مورد نظر است که بقاء دنیا و آخرت انسان را تأمین کند؛ لذا انبیاء و اولیاء و فقها از این سنخ انسان‌ها هستند که نه تنها تهدیدات دنیوی و اخروی متوجه خود بلکه مردم را نیز دور می‌کنند.

لک زایی اظهارداشت: حکمت متعالیه در تکوین، استمرار انقلاب از طریق اشراب راهبری راهبردی؛ یعنی همان امامت نقش داشته و دارد؛ زیرا حکمت متعالیه باید به این سؤال پاسخ دهد که چه کسی باید امام و رهبر جامعه شود تا ایمان و امنیت ایجاد کند؛ زیرا هرقدر ایمان بیشتر شود امنیت نیز بیشتر خواهد شد.

او گفت: اگر بخواهیم سیاستمان روزمره و مبتذل نشود و دشمنان ما را دچار مشکل نکنند، باید به حکمت متعالیه رو بیاوریم به همین دلیل امام جهانی می‌اندیشید و نه تنها به فکر ملت ایران بلکه به فکر مردم دنیا بود.

او ادامه داد: برخی می‌گویند کشورهای دیگر به ما چه ربطی دارد در حالی که اگر کسی بینش الهی داشته باشد می‌خواهد همه انسان‌ها در بقاء ابدی باشند و به فکر همه مردم است.

منبع:خبرگزاری شفقنا

 

 

 

Leave A Reply

Your email address will not be published.